یه بار باهم رفتیم سرسری یه نگاه انداختیم دوتا پرو کردم یکیش رو بدم نیومد اما بیشتر. خودش پسندید ولی آخرشب بود و پاساژ زود بست اصلا وقت نشد همه ی مغازه ها را ببینم....فرداش پا شده رفته همون که پرو کردم را خریده میگه دیدم طلا داشت گرون میشد اینقدر حرص منو درآورده تاازه میگه دوتاا نگین نداشت فروشنده چسبوند میگم اخه ناقص بود و خریدی ای خدا