هیچ کسی را ندارم به جز مادرم که بهم زنگ میزنه تو روز. هیچ کسی زنگ یا پیام نمیده وباهام حرف نمیزنه و سراغمو نمیگیره. شوهرم تو روز زیاد باهام حرف نمیزنه. شب که میاد زودی تلویزیون را روشن میکنه یا چشمش تو گوشی است. وقتی حرف میزنم باهاش اصلا چشم تو چشم باهام نمیشه و میگه میشنوم. وقتی درست جوابمو نمیده وحرفم را تکرار میکنم میگه چرا اینقدر تکرار میکنی و گاهی هنوز حرفم را کامل نزدم، جواب میده تا ادامه ندم.
دلم میخواد با یکی حرف بزنم. با مادرم نمیتونم همه حرفهامو بگم. تو گروه دوستام، همیشه احوال پرس بقیه بودم ولی اگر یه مدت پیام ندم کسی سراغی نمیگیره و گاهی تو روز چند بار پیامهای شخصیم را باز میکنم ببینم کسی پیامی داده یا نه ولی برای هیچ کسی مهم نیس که سراغمو بگیره. از همشون خسته شدم و دیگه نمیخوام پیامی بدم