من صدمو برا زندگیم گذاشتم ولی همسرم هیچ تلاشی نمیکرد هر وقت حوصلش سر میرفت مارو میفرستاد خونه پدرم چنماه ک بره خانم بیاره خونه و چت و پیامک؛ بدون اجازه ک نمیداشت برم بیرون شکاک بود خاله زنک بود خودشیفته بود مدام از بقیه ب ویژه خودم ایراد میگرفت پدری نکرد برا بچم منو بیچاره کرد من بهترین معدل رو روداشتم ولی بزور نذاشت ادامه تحصیل بدم نمیداشت کلاس برم حتی فقط به امید این زندم ک خدا یکی مثل خودش نصیبش کنه هر طوری ک تو زندگی با من بوده همونجوری نصیبش کنه ولی باز میگم پدرش خیلی حق رو ناحق کرد ولی صحیح و سلامت میچرخه اینم هیچیش نمیشه