این خدمتکار سالنی بود که میرفتم واسه ناخن هام وقتایی که منو میدید میگفت آره میخوام برم پیش دعانویس بعد هم گفت رفتم پیشش سری بعدش من رفتم سالن بچه ها گفتن شوهر کرده
خواهرِ پاتریک هسدم ــ خداشاهده اگه بامن کاری ندارین،من دانشگاه هارواردسمیناردارم درخواست ندین ــ نامه ای به نیمه گمشده ام:خاک توسرت منم گمشدم😭💔رفتار من اینطوریه که نه مذهبیاقبولم دارن نه غیرمذهبیا:(😂ـــــــــــ خب دیگه یکم جدی باشیم:))درست بعد ازرفتنش،وقتی به مورسیده بود،وقتی همه ی ادمای اطرافم قلبمو هزارتیکه کردن..... خدابغلم کرد،آرومم کرد❤دورت بگردم مطمئنم توهم یه روز میچشی ومیدونی من چی میگم رفیق💞