این تاپیک به درخواست یک دوست زده شده
چون ترس از شناسایی شدن داشتن من براشون تاپیک زدم
لطفا راهنمایشون کنین
پدرم خیلی خیلی آدم وحشتناکیه 😔 دست بزن ..فهشای ناموسی ..خیلی برای یه دخترسخته که پدرش هزار تا حرف بارش کنه و با حرف بهش تجاوز کنه و بگه مثلا گ.... یا تو میری بیرون که بمالنتو....... کن خیلی معذرت میخوام بابت این حرفا..فقط میخوام تو راهنمایی کردن کمکم کنین... من یادم نمیاد تو خونه نیمه آستین پوشیده باشم از بس که بد نگاه میکنه😔 همیشه تونیک یا لباس بلند با شال سرم بوده ..الآنم ازدواج کردم ..مادرم سنش میره بالا و خواستگار نداشته و با پدرم که از سطح فرهنگ. اقتصادی . حتی محل زندگی ...(توهین نباشه) کلی میگم که بسیار تفاوت داشتن و ازدواج میکنه ...و پدربزرگم که فوت میکنه دو تا خونه به مادرم میرسه و یکی که داخلش زندگی میکنن و اون یکی دیگم کرایه میگیرن ..پدرم تمام پولای مادرمو ازش میگیره هر ماه کرایه خونه رو میگیره درحالی که مادرم کرایه تاکسی نداره و این خیلی زجر آوره ..پدرم معتادم هست .. سرکارم نمیره تمام کرایه خونه رو مواد میکنه ..مادرم خیلی ساله داره تحمل میکنه به خاطر من و خواهرم ..من ازدواج کردم و الان به خاطر خواهرم زیر بار کتک و فهش و دعوای هرروزه چون پدرم میگه برو کار کن کلفتی کن برو فرش بباف . ... امروز که رفتم خونشون دیدم مادرم و خواهرم خیلی ناراحتن و سروصورت و بدنشون کلا کبوده ..گفتن پدرت گفته (من) که ازدواج کردم یارانمو جدا کردم و تو زرنگی بودم ..(یعنی نباید یارانشو جدا میکرد و ما باید استفاده میکردیم چون بهش نون و آب دادم ) مادرم میگه اون توزرنگی نیست تو توی زرنگی هستی که بیست ساله پولامو گرفتی و خوردی و مواد کردی ...پدرم پامیشه و کتکشون میزنه و کابل سیمو برمیداره دور گردن مامانم میپچونه که خفش کنه (دختر عموم به خاطر طلاها زن عموی دیگمو به قتل رسونده و حالا بعد دو سال رضایت گرفتن و برای همینه بقیه همه شیر شدن و از کشتن آدما دیگه ترسی ندارن ) وقتی من این وضعشونو دیدم اومدم خونه خودم و به داییم زنگ زدم با گریه که کمک کن مامانم طلاق بگیره هربار که رفته نصفه راه برگشته به خاطر خواهرم.. بزرگتر از شما سراغ نداشتم میگه میام صحبت کنیم حلش کنیم اگه کرایه خونه میخواد مادرت بندازه جلوش اون بخوره ..میگم دایی چجوری؟ مادرم هزار تومن پول نداره مگه میشه بدون پول زندگی کرد؟
شماها بگین من چیکار کنم کمکم کنین
دارم میمیرم
دارم دق میکنم
تمنا میکنم