برای عروسیمون بابام ماشین گرفت برامون ماشینو فروخت رفت زمین خرید زد بنام مامانش طلاهامو گرفت ماشین ثبت نام کنه گفت پس میدم وقتی گرفت گفت مال خودمه مال تونبوده طلاها
پول و خرجی که اصصصلا نمیده
وقتی میرم بیرون چند بار مچشو گرفتم تعقیبم میکنه که ببینه دوس پسردارم یا نه
و خیلی مشکلات دیگه.....
چطور نمیدونی اون هنوزم دوست داره یا نه؟ ۴سال با یکی زندگی کردی تشخیص نمیدی چی تو دلشه؟
خب بنظرم رفتیناونجا حرف بزنید بابات جلوی جمع از هر دو تون این سوال و بپرسه، اول از شوهرت بورسه اگه گفت اره بگید خب ببینید چطوری میشه زندگی روحفظ کرد( همه روج ها همه همشون تو زندگیاشون روزای بد داشتن روزایی که به مو رسیده ختی خوشبخت ترینشون، اگه دوست داشتن وجود داشته باشه، اگه بحث خیانت و خلاف در میون نباشه، طاقت بیارن دنبال راه حلش باشن اون دوران میگذره و سالهای بعد اصلا یادشون میره چطور میخواستن از هم جدا شن وقتی اینقدر همو دوست دارن، اما اگه بخواد با بچه بازی و لجبازی تمومش کنن تموم میشه برای همیشه
قرار بود خونه بخره نصفشو بزنه بنام من
من رفتم سفر برگشتم گفتم خونه چیشد
گفت هیچی دیگ خونه نخریدم
گفتم پس چی خریدی ده روز گذشته بود هیچی بمن نگفته بود گفت زمین خریدم
گفتم بنام کی زدی مگ قرار نبود هرچی خریدی نصفش بنام من شه گفت زدم بنام مامانم
دیگ هیچ توجیهیم نیورد اخرش گفت دلم خواسته
