خب اولش که گوشی بود
من شروع کردم تمرینات جذب و انجام دادم مثلا هرچی میخاستم و تو ی دفتر که اسمشو گذاشتم دفتر آرزوها مینوشتم ب این صورت
خدایا شکرت که من گوشی آیفون ۱۱ دارم که دو تا دوربین داره (بعدها مدل جدیدش اومد من پشیمون شده بودم و دوست داشتم ۳ تا لنز داشته باشه )
من اینو چن بار نوشتم و خدارو شکر کردم ب زمان حال
بعدش هرروز کلمات تاکیدی استفاده میکردم
مثلا خدایا شکرت پول مثل برف و بارون واسم میباره
شاید باورتون نشه از ی جاهایی واسم پول پیدا میشد ک خودمم نمیدونم چجوری مثلا من مطمئن بودم که ۱۰۰ تومن پول نقد داخل کیفم دارم که وقتی میخاستم خرج کنم میدیدم داخلش بازم پول هست