خیلی غمگینم دلم میخاد زار زار گریه کنم حتی جای خلوتی واسه گریه هم نیست هی بغضمو قورت میدم گلوم داره میترکه عصبی و شکاک بودم خیلی رو خودم کار کردم خودمو خوب کنم نامزدم خیانت کرده بود رفتارمو درست کردم اخلاقمو درست کردم ک زندگیمون نپاشه کسیو ندارم امروز بهم میگه تو نقش بازی میکنی کلا خوردم کرد نمیدونین چه چیزایی گفت من بخاطر اون شکنجه میدم خودمو 😭😭😭😭هی محبت میکنم واقعا من الکی نبود نقشی نبود واقعا داشتم کارشو فراموش میکردم