ما وقتی خونه جدید رو خریدیم، بالکن پر از کبوتر و فضولات بود. همسرم گفت توری بزنیم که دیگه نیان. من چیکار کردم؟ گفتم نه گناه دارن براشون غذا ریختم که راحت بیان و برن. اونا هم بالای پکیج لونه درست کردن و تخم گذاشتن و برای خودشون تشکیل زندگی دادن. منم خوشحال که تو سرما به این طفلیا جا دادم.
بعد چند ماه پیش رو دستم یه حالتی مثل اگزما دیدم، اون گذشت و جای گزش دیدم، اون گذشت و پوستم دون دون قرمز شد، منم هی سرخود داروهام رو قطع میکردم که لابد به دارو حساسیت دارم.
بعد یه ماه پیش یه حشره به خیال خودم یه مدل سوسک دیدم و کشتم. باز دیروز یکی از اونا دیدم اول عکسش رو گرفتم بعد کشتم. عکسش رو برای مامانم فرستادم گفت کنه هست. دیگه نگم براتون که چه استرسی گرفتم. لباس ها رو از بالکن آوردم و تکوندم توشون دو تا دیگه یکی بالغ یکی نوزاد و پر از خون پیدا کردم.
حالا من موندم و خونه ای که باید سم پاشی بشه.
کل فرش ها رو جمع کردم که حداقل رو سنگ سفید زودتر بشه دیدشون.