من دارم
اولش آگاهی نداشتم که چیه نه من نه همسرم که متأسفانه باعث میشد فاصله ی حملاتم کم باشه و متأسفانه مدتش طولانی چون همسرم با دیدن حالم عصبی میشد که تو چته بیا بریم دکتر منم تو اون حال بدم میگفتم من دارم میمیرم دکتر نمیام
خلاصه چند بار نوار قلب گرفتیم و گفتن قلبم سالمه
یبار اتفاقی تو اینستا یه دکتر روانشناس درموردش حرف زد بعد درموردش خودم تو گوگل زدم
برای درمانش هم وقتی دچار حمله میشم همسرم شروع میکنه باهام شوخی کردن یا با گفتن جملات عاشقانه و بغل و نوازش آرومم میکنه
الان تقریبا ۵ ماه میشه خداروشکر دچار حمله نشدم آخرین حمله هم یادم میاد زیر ۵ دقیقه و خیلی کم بود