اصلا دلم نمیخواد بیاد خونه
بادیدنش اعصابم به هم میریزه
وجودم سراسر نفرت نسبت به شوهرم
در واقع شوهرم نیست
دشمنمه و واسه نابودی من وخانواده م از هیچ کاری دریغ نمیکنه
بارها رفتم
ولی هربار دست از پا دراز تر بخاطر بچه برگشتم
خدایابه بزرگیت قسمت میدم و مهربونیت
ای خدا بزرگ وتوانا وپراز قدرت تا پایان سال ۴۰۳
شر این مرد وخانواده ش رو از سر زندگی من کم کن
خدایا بشنوصدامو دیگه طاقتی ندارم
الهی آااامین