خودم دوست پسرم که عاشقش بودم و ازدواج میخواستیم بکنیم بچه هییتی سکته مرد تو ۲۸ سالگی هم سن بودیم تا ابد فراموشش نمیکنم چون باهم زندگی میکردیم 😭شادی روحش صلوات اسمش محمد بود
یک نفر بچه هیئتی دوست بسر شده و با دوست دخترش زندگی کرده
متناقض نمای جالبی بود
امیدوارم خدا به روحش ارامش بده و به شما هم صبر دوریش رو اعطا کنه
خوب خوب ...بعد مدت ها برگشتم سایت...این بار با هدف متفاوت...یه زن نسبتا خسته ولی شاکی از روزگار که چالش های زندگی کلی تغییرش داده و قوی ترش کرده...تصمیم گرفتم کنکور تجربی شرکت کنم و به ارزوم برسم...نه صرفا به خاطر مزیت های مالیش ...چون روح تشنه مو سیراب میکنه...این جا میخوام از روزمرگی هام بگم...درد دل کنم ...حرفای دلمو که هیچ جا نمیتونم بزنم بگم...برسه روزی که تاپیک موفقیت تو کنکورمو بزنم ...بگو انشالله
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.