میدونم پسرم ولی مهم نی الان ۱۶ سالمه کلاس دهمم
من از ۲۷ شهریور با یه دختره بودم میدونم رابطه عاشقانه تو نوجوانی کار غلطیه و اصلا نباید اتفاق بیفته ولی چ میشه کرد
من خیلی وابسطش بودم اون تو کرج بود من تهران کلی با هم حرف زده بودیم صدای همو شنیده بودیم کلی قول و قرار ریخته بودیم
ولی من میدونستم که دقیقا این رابطه داره درسمو به فنا میده و واقا تو فکر این بودم تموم شه
کمتر از یه ماه رفتم همینجوری ولی طاقت نیاوردم برگشتم و با هر اسرار و تمنایی بود برگردوندمش با هم بودیم
دیگه تو این فکر افتاده بودم اگه واقا وفاداره گور بابای درس ولی میدونستم این فکر اشتباهه از طرفی اگه رابطه رو تموم میکردم عذاب وجدان خفم میکرد این چن وقت اخیر خیلی دیر به دیر پیام هامو سین میکردو جوابای کوتاه به کلی پیام بلند میداد از طرفی انقد بدبختی انقد جدایی انقدد آوارگی دارم که به آدم ۳۰ ساله بگی گریش در میاد
با یه اکانت دیگه بهش پیم دادم چت کردیم قد یه چن ساعت بعد با اکانت فیک گفتم میشه برا من شی (رلم شی) گفت بله و من واقا عصبانی شدم فک کن صداتو بزاری برا یکی اینجوری بگه بعد من عصبانی شدم هم با اکانت فیک هم با اکانت خودم بلاک کردمش بعد یساعت با اکانت خودم انبلاکش کردم گفتم چرا برگشت گفت من فهمیدم تو میخااستی امتحانم کنی داشتم اذیتت میکردم بعد بگم شوخی بود اصلا برا همین گفتم بله بعد کلی هم حرف که دیگه کسی برا من مثل تو نمیشه اسم بچتون اسمم بزار کلی حرف و کلی حرف که عاشقتم دوست دارمو نرو واقا میخای بری واقا ندارمت دیگه بدون تو چیکار کنم روانی میشم اگه میشه نری کلی پیام که نیستم چیکار کن خلاصه یه ۲۰۰ تا پیام داد و طوری بهم عذاب وجدان داد که باور کردم مقصر ۱۰۰ درصدی خودمم الانم یه حس شدیدی دارم برگردم با اینکه فک میکنم برگشتن اشتباهه ولی هر چقد که اینطوری پیام میدم که اینطوری آخرش سرد و غمگین بیشتر عذاب وجدان میگیرم
کمک کنید شما بودید چیکار میکردید