خترم رزا 18 ماهشه. دیروز صبح واکسنش رو زدم دیشب تب داداشت و رو پاهای مامانم بود و من با دستمال مرطوب داشتم دستاش رو خنک می کردم که دستم و گرفت و چشاش و باز کرد و بهم گفت نمنون یعنی ممنون. دلم هوری ریخت. خیلی مهربونه. کاملا احساس می کنه من نگرانشم .نصف شب که تب داشت همش از خواب می پرید یه دفعش رو که من خوابم برده بود بیدار شدم و خیلی ترسیدم نشست و بهم گفت نترس نترس بعد خوابید
به خاطر غلطهای املائی معذرت می خوام
بچه ها هر موقع میریم پارک گلا رو می بوسه ناز می کنه مورچه ها رو بوس می کنه تو پارک . بچه ها رو که تو پارک می بینه دستشون رو می گیره می خنده و بوسشون می کنه. کاش هیچوقت نا امیدش نکنم .کاش اعتمادش رو به آدما از دست نده همینطور بمونه و دلش نشکنه. بی نهایت معصوم و پاکه.خدا همه بچه ها رو حفظ کنه
واییییی عزیزممممممم خدا حفظش کنهههههه
واااااااااای چه کوچولوی مهربون و رمانتیکی!!!چقد بادرک و شعووووره.خداحفظش کنه و نگهدارش باشه.
الهی عزیززززم
حتما خودتم خیلی با محبت باهاش رفتار کردی که اونم یاد گرفته
وای عزیزم چه دوس داشتنی خدا حفظش کنه برات
خدا حفظش کنه برات
خیلی مواظبش باش.روحیش لطیفه و مهربونه.خدای نکرده این روحیش کار دستش نده.
ای جونم خدا حفظش کنه. الهی امین
دلم براش غش رفت خدا حفظش کنه براس اسپند دود کن
عزیزم
خیلی خیلی ممنونم دوستای عزیزم.حلما جان نگران همینم
فروهر جان همسرم هیشکی رو جز من و دخترم نداره به خاطر همین خیلی باهاش مهربونه شاید تاثیر گذاشته روش
بچه ها اگه خود مادر دختر خیلی مهربونی از نظر همه باشه، چقد احتمال داره پسرش ک تو راهه هم مثل مامانش بشه؟
با اجازه استوارتر البته
با اجازه استوارتر البته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
