سلام.
مشکل مامادرمه یه زنه بسیاربدبین به همهههه یکی هرکی حرفی بزنه خیلی بدبرداشت میکنه ومیگا فلانی بده نمیحام بیادخونه ام نمیخوام برم خونه اش یعنی هیچکسونگه نداشته براخودش. میگه فلانی بدنگاهم کردش فلانی چپ کرد چشاشوحرفهاشومتناقض میزنه. اصلااابه خونه رسیدگی نمیکنه بهترین خونه روداره بهترین زندگی روداره اوایل زندگیش سختی داشته ولی اسایش بسیارداره یکسره قران ودعاونمازمیخونه درحدی که پدروبرادرموعصبانی میکنه اصلااابلدنیس بابابام جوری صحبت کنه که رامش کنه مدام جیغ ودادمیکنه حرف زشت میزنه بعنوان یه زن خیلییی بدبدهنه خلاصه اینوبگم بابام مم صبرش تموم شده ولی واسه ابروش طلاقشونمیده وگرنه رسیده به گلوش اصلااحالتهاش نرمال نیس مادرم واقعادیگه همه مون زده شدیم ازش ازخونه بیرون میره ماسک میزنه میگه چشم میزنن بدنم ضعیفه وخودش میگه اجنه واینااذیتش میکنن دوتامسافرت امسال باهم رفتیم دوتاشومرگم کردش یکی روکه بابابام سرهیچی بحث کردن ابرومونوبردن جلوهمه این مسافرتم یکسره ازاونی که باهمون بودش ایرادگرفت بخداموندم دیگه بابامم هی میه چیکارکنم چیکارکنم بامامانم صحبت میکنم میگه توازپشت باباتی تونمیدونی میگم بگوتابدونم میگه ولش کن فقط بدبینی زیادی داره باهیچکس نیمتونن رفت وامدکنن فقط منم خونه خاله هامم کم میره. روزی سه بارزنگ میزنه به من هردفعه یه ربع تا20دقیقه صحبت میکنه وواقعااامیدونه من وقتمم پره ازاخرمیگه بسه پرحرفی کردم دیگه. منم روم نمیشه بگم اگرمیشه کمترزنگ بزن روزی یه باریاکمترصحبت کنیم میگم ناراحتش نکنم واقعاااموندم بخدادیگه مادرم متولد59هستش
