اون منو دوس داشت ولی خب من با کس دیگ ای بودم نمیخواستم مث اسن دخترا باشم ک با چند تان و تو آب نمک میخوابونن هر بار ک اومد ردش کردم اون طرفم ک باهاش بودم ی سری شرایط پیش اومد ک باهاش کات کردم دیگ بعد دو سه سال با کسی نرفتم تو رابطه ی چند بار این طرفو دیدم نمیدونم چرا مهرش ب دلم افتاد با این ک قبلا حسی نداشتم واقعا بهش نگید از سر تنهاییه ک نیس و اگر کسی بیاد جلو باهاش نمیرم تو رابطه پس از سر حوصله سر رفتن عاشقش نشدم بعدتو این شیش ماه چند باری دیدمش هر بار بیشتر عاشقش میشدم تا این ک دلو زدم ب دریا و رفتم مغازشمغازه موبایلی داره دفعه اول یک ماه پیش بود رفتم دیدم داره هی لبخند میزنه و خدا رو شکر میکنه گفتم پس حتما هنوز دوسم داره
دو سه شب پیش واقعا کارم بهش گیر کرد متم خب از خدا خواسته رفتم دوباره کارای گوشیم رو انجام بده و مجبور شدم شمارمم بهش بدم گفتم حالا ک شمارمو داره حتما میاد پیام میده
بعد ایکسگرام نصب کردم دیدم حتی شماره منو ذخیره نکزده کسی ک میگفت تا آخر عمر فراموشت نمیکنم و این حرفا حالا من عاشقش شدم شدید حس میکنم دست انتقام روزگاره این عشق من