من جاری ندارم
اما شوهرم اوضاعش خوب بود و برای خانواده ش خیلی هزینه میکرد
اونا نیازمند نبودن اما خب کی بدش میاد یکی خرجش کنه،اونام آرزوهاشون و انجاممیدادن
از یه جایی به بعد دیدم خیلی بده من مدارا میکنم اونا الکی خرج میکنن
اونقدر براش هزینه تراشیدم که دیگه نمیتونست اونجوری خرج کنه
اولش خیلی ناراحت میشدن و حتی عکس العمل نشون میدادن
بعد عادت کردن همشون،نقطه ضعف شوهرم بچه م بود منم شروع کردم شده الکی براش هزینه کردن
مثلا من دیگه جورابم برای بچه م از ایران نمیخریدم