خونه ی عموم بودیم چندتا از عمه ها و عموهامم اونجا بودن من رفتم توی حیاط زنگ زدم به دوستم داشتم میگفتم دیگه شام وایسادیم لباسم چون کت جین بود عرق کرده بودم حتی ضدتعریقم زده بودم ولی یکم بو گرفته بودم گفتم بابام لباس دیگه آورد تنم کردم و همینطوری داشتم حرف میزدم ک آره کاش اینجا بودی آرایش دیروزو کردم بنظرت بد شدم و ازین چرت و پرتا و حرفایی ک زنعموم تیکه بهم انداخت و گفتم بهش ک یکم آروم شم
بعد به پسر یکی از عموهام ک اونجا بود راجبش به دوستم گفتم ک وااای فلانی خیلی قیافش لاتی شده با این لباسایی ک پوشیده شبیه داییم(دوستم دیده قبلا اونم قیافش خیلی لاتیه و مث لاتا لباس میپوشه)گفتم شبیه اون شده
بعد دیدم از دستشویی حیاط اومد بیرون
من چندمتر کلا فاصله داشتم وقتی اینارو میگفتم
بنظرتون شنیده؟
اومد بیرون هیچ عکس العملی نشون نداد دستاشو فوری شست رفت تو منم به روی خودم نیاوردم الکی یه بحث و ادامه دادم با دوستم
ولی اصلا نگام نکرد
بتظرتون میشنید عکسالعمل نشون میداد؟
مامان و بابامو اوردم همون نقطه دوباره امتحان کردم ببینم صدا میاد جفتشون گفتن اصلا صدات واضح نبوده
حرفام خیلی بد بوده؟
توروخدا دلداریم بدین دارم میمیرم انقد گریه کردم