2777
2789

هفته پیش تولدم بود بدترین تولد زندگیم

من از بچگی تو دعوا بزرگ شدم از وقتی یادمه 

مامانم همیشه بین من و داداشم فرق میزاشت تو این دنیا بابام هوام داشت ولی اونم معتاد شد معتاد به شیشه اون خودش مامانم میزد چون مامانم شیره میکشید بعدش کلا بابام با من بد شد سرم داد میزد ولی دست روم بلند نکرد هیچوقت برعکس مامانم که از بچگی میزد منو به خاطر یه اشتباه البته منخیلی با ادب بودم داداشم کار بدی میکرد اونو میزد منم میزد چون اون ناراحت نشه بعد اعتیاد بابام اومدیم خونه بابابزرگم جایی که متنفر م با کلی تا عمو مانان و بابام خیلی بیخیال هستن البته بابام ترک کرد چون مامانم ما رو برداشت رفت دوماه هم دیر مدرسه رغتیم امسال الان بابام خوبه خداروشکر اما بیخیال و بی فکر و مامانم ذوسالی بود بهتر شده بود باهام اما الان دوباره همونه امروز با جارو من و زد گفت قلبت از سنگه چرا چون پول کادوی تولدم ندادم پسرش ساندویچ بخره حالا اونم 300 تومن وای من حتی دلم نمیاد کسایی که این همه اشکم در اوردن از مدرسه دوماه موندم کلی منو اذیت کردن نفرین کنم سرم داد زد گفت بی خاصیتی و سنگ دلی تو به کی رفتی تو چرا اینجوری من کلی درد از بچگیم دارم مثلا از خودم متنفرم چون فکر میکنم اون تبعیض ها به خاطر زشت بودنم خود زنی میکنم خودمو مقصر همه چیز میدونم همه چیز سه بار افسردگی شدید گرفتم یکبار داشتم از پشت بوم خودم پرت میکردم گفتم بمیرم با چه رویی مادرجان ببینم بهش قول دادم موفق بشم و من 14 سالمه کلا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز