سلام بچه ها، من بعد از سه سال ناباروری و کلی تلاش و ۳ بار آی یو آی نا موفق با اولین انتقالم (آی وی اف)خداروشکر مثبت شدم، هفته ۶ بارداری بودم که صبح ساعت ۴ متوجه خونریزیم شدم، نگاه کردم رنگش قرمز روشن بود سریع دستمال بعدشم نوار گذاشتم. همسرمو بیدار کردم سریع رفتیم بیمارستان، بعد شرح حال و مشورت با دکتر زنان بستری شدم و گفتن دکتر ساعتای ۱۰ میاد ببینه نظرشو بگه. همونطور مثه مرده متحرک رو تخت بیمارستان بودم تا اینک دکتر اومد و منو با ویلچر بردن سونوی شکمی.شوک شده بودم و فقط زل زده بودم به اطرافم تا اینک رفتم داخل،دکتر همینطور داشت رو شکمم میچرخوند دستگاهشو که ببینه وضعیت داخل رحمم رو،منم زل زده بودم بهش تا یه چی بگه امیدوار شم،پرسیدم سقط شده؟؟ گفت نه نگران نباش قلبش خوب میزنه همونجا ناخوداگاه اشکام سرازیر شد و فقط خداروشکر میکردم که یهو گفت یه قل دیگه هم داری که ضربانش خوب نیست....طولانی شد بقیشو پایین تر میگم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اینم اضافه کن من زمان انتقال دکترم ۳ تا جنین واسم گذاشته بود که دوتاش گرید ۱ بود یکیشم گرید ۲. خلاصه اینک با دلهره از وجود خونریزی و خوشحال از قلب جنینم رفتم بخش مجدد درازکشیدم و برام شیاف و امپول میاوردن تا اینک غروب ترشحم رنگششد قهوه ای، مجدد صبح روز بعدش منو بردن سونوی واژینال که اونجا متخصص بودن و گفتن تو یه سا دوتا جنین داری و ی۶ جنین عم جدا تو یه ساک دیگست، شوک شدم یعنی میشه ۳قلو، فقط تنها چیزی ک اون لحظ۶ به ذهنم رسید حالشون بودکه پرسیدم اول ، ک ایشونم گفتن اون تکیه اکی۶ این دوتاوضعیت خوبی ندارن ولی با این حالضربان رو دارن. ممکنه بمونن ممکن هم هست جذب بشن یاسقط. خلاصه مجدد رفتم بالا رد تختم داروهای قویتر برام تجویز شد و لکه هامم داشت کمتر میشد بعد ۳ روز ترخیص شدم ولی همچنان لکه بینی دارم، فردا ۸ هفتم کاملمیشه امروز ترشح قهوه ایم زیاد بود، طاقت نیاوردم وقت دکترگرفتم عصر برم. کسی وضعیت اینچنینی داشته؟ خیلی نگرانم
ب نام آن که آفریـــد مرا و برای عشق زیـــبایــم ترا خدای مهربانم دوستــــــت دارم برای همه نعمت هایی ک برایم لطف نمودی خدای مهربانم سپاس گذارم برای آفرینش فرشته ای دوست داشتـــنی چـــون مـــــادر و آرامشی کــــه در آغوشش قرار داد ــــی امضای دوست تعلیق شده melikaj20051982هرزگی روشن فکری نیست،بی حجابی هرزگی نیست، بهشت نیز اجباری نیست، مرد حیوانی بی اختیار نیست، و زن بودن علل گناه کسی نیست. حرف های دل یک دختر چادری