2777
2789

 قبل زایمانم  من خیلی زن ساده ای بودم ‌و تفکرم این بود که همه مثل خودم روراستن  . با اینکه از صبح تا 4 ادا ره بودم به محض رسیدن مدام مادر شوهرمو خواهرها ی شوهرمو دعوت می کردم. واسه خواهرش تولد سوپرایزی گرفتم .کادو چند وقت یکبار میخریدم .مادرش عمل کرد چند روز اوردمش خونم.پدرش سکته کرد هفته ایی یکبار اوردمش خونم حالش عوض شه.هر مسافرتی اول پولمو میدادم سوغاتی واسه ایشون.سفره مینداختم که بچه های خواهرش میگفتن ما ناهار نخوردیم.چون خونه شما بخور بخوره.عیدی انچنانی میدادم اما اونا یه 5 تومنی میدادن بهم.شوهرم زنگ میزد مادرش احوال پرسی مادرش میگفت من خونه داداشتم شام منم تحریک میشدم فرداش اینو دعوت میکردم.انگار گدایی محبت میکردم.در مقابل هیچی نمی دیدم.یعنی متقابل نبود.یک بار منو ببینن بگن خسته نباشی از کار .یا یه کادوی روز کارمندی.یا یه خانم دکتری بهم بگن جلوی جمع هیچی.توی ترافیک میرفتم که فلان غذا را پختم برای اونام ببرم .کلا گدایی محبت.


تا اینکه باردار شدم و افسردگی زایمان شدید گرفتم بعد زایمانم مدام گریه و اقدام به خودکشی داشتم.اما دریغ از یه کاسه سوپ 😕تازه اومدن خوردن و رفتن .من روزا کارم گریه بود با بچم که بی قرار بود و هنوزم هست.یکی نگفت شوهرت نیست بیا شبا اینجا بچه نگه داریم تو  یکم استراحت کن و یا بخواب. یکی نگفت چته.💔💔💔💔مادرمم هم شهر دیگه بود و میدونستن تنهام. بعد چند وقتم تو گوشی شوهرم مسج خواهرشو ( تولد گرفتم واسش )دیدم که نوشته بود من خانمتو تحمل میکنم تو مهمونی ه ا و بهترین سالهای عمرم با وجود خانمت تو خونه ما حروم شد.من دو سال طبقه بالای اونا زندگی می‌کردم تا خونه خریدیم.خیلی حرف های دیگر ..منم بریدم .حتی خیلی بدتر مثلا مادرشون  داشت میوه میآورد منم بهش گفتم زحمت نکشید اونم گفت تو نخور واسه پسرم میارم.شوهرمم گفت نیار.بماند سر سفره شام همش می گه پسرم بخور پسرم از دوغ از سالاد نخوردی دریغ از یه تعارف به  من.وقتی میخآست منو تحریک کنه می گفت جاری اینکار کرده جاری فلان چیز خریده برام جاری تو مدام منو دعوت میکنه.منم دیگه چند وقتیه کلا قطع کردم همه خدمتم را. حالا  مادرشون که دیده من دیگر سرویس نمی دم رفت تو فاز بی محلی ولی آرامش خودم بیشتر شده و دنبال اثبات و رقابت نیستم.


البته خدا شاهده که چقدر من سرویس دادم چقدر من با وجود کار بیرون پختم دادم خوردن.اماالان دیگر نمی خام واسه کسانی که دوستم نداشتن و ندارن کاری کنم.اینو میگم که محبت باید دو طرفه باشه.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همسرت چی می‌گفت عزیزم؟ من همسرم اولویتش خانوادشن و منو بخاطر اونا خیلی اذیت کرده

همسرم میدید من اوکی هستم می‌گفت بزار خدمات بده ولی سیاست داشت اجباری نمی‌کرد.من خودم ساده بودم .حالام که محترمانه و معمولی شدم هیچی نمیگه.

همسرم میدید من اوکی هستم می‌گفت بزار خدمات بده ولی سیاست داشت اجباری نمی‌کرد.من خودم ساده بودم .حالا ...

خب باز خوبه تحت تاثیر مادر و خواهرش قرار نمیگیره که تورو تحت فشار بزاره یا چیزی بگه بهت

خب باز خوبه تحت تاثیر مادر و خواهرش قرار نمیگیره که تورو تحت فشار بزاره یا چیزی بگه بهت

من تابلو نمیکنم.فقط پیشنهاد نمیدم مثل قبل اینو ببرم اینو بخرم .بخاد کادو بده روز مادره ببره حقشه مادره ولی غیر. از اون من چیزی ببینم واسش نمی‌گیرم.

من تابلو نمیکنم.فقط پیشنهاد نمیدم مثل قبل اینو ببرم اینو بخرم .بخاد کادو بده روز مادره ببره حقشه ماد ...

متوجه شدم عزیزم، خوشبخت و آرام باشید، برای آرامش زندگی من هم دعا کنید😔❤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز