ماهم اینجورییم. خابمون نمیبره جفتمون اگه کسی بغلمون بخابه.فقط یک ماه اول ازدواجون باهم بودیم ک سریه دعوا ازهم جداخابیدیم و دیگه شد اخرین باری ک باهم خابیدیم
من ک اصلا تحمل ندارم کسی پیشم بخابه خیلی راحترم و آزاد
ایشونم دست خودش نیست تحمل نمیاره. تا جای امثال ماها نباشی متوجه نمیشی چی میگم .ماها بدنمون مث حساسیت تحمل نمیاره
شماهم ازش ناراحت نشو.دست خودش نیس
هرچند دوسداری پیش هم باشین
ماهم تا قبل اینکه بارداربشم کنارهم میخابیدیم بدون فاصله اما تشک و پتو جدا
ازوقتی باردارشدمو بچم دنیا اومد کلا جامو ازش دور کردم
دوران بارداری ک میترسیدم ب شکمم بخوره.بعدشم دیگه کنارهمیم ولی بافاصله نیم متری
هردو خیلی راحتیم بااین وضعیت
بهتره درکش کنی وبزاری جدا بخوابه من اگه کسی کنارم باشه اصلا نمیخوابم وکلا دیوونه میشم
شاید موقع ناراحتی یا عصبانیت بهشون گفتی دیگه دوسشون نداری یا میزارم میرم یا جمله هایی مثل این
همیشه جایی می خوای بری توضیح بده براشون مثلاً دارم میرم میوه بخرم تا یک ساعت دیگه برمی گردم
من دخترام ۹ و ۷ ساله هستن تنها میزارمشون تو خونه میرم خرید، آرایشگاه، کلاس و .... البته قبلش بهشون میگم و موقع رفتن هم خداحافظی می کنم
وای شرایطت خیلی سخته ....مهد میمونن؟ سعی کن کم کم وابستگیشون رو کم کنی . اگه نمیتونی حتما مشاور برو.
من هم پسرم تنها نمیشوند. حتی پیش باباش نمی موند من برم کلاس یا سر کار یا حتی خرید ....الان چند ماهی هست بهتر شده ....یه روز رفتیم پارک به بهونه اینکه میخوام تنهایی برم پیاده روی گذاشتمش پیش باباش تا با هم توپ بازی کنن ، اون لحظه دیدم نگران منه که بر نگردم ...یه بار هم گذاشتمش پیش شوهرم رفتم تنهایی خرید ، اولش گریه کرد ولی شوهرم سرش رو گرم کرد و کم کم عادت کرد ....الان هم میدونم وقتی خوابیده اگه برم توی یه اتاق دیگه بخوابم نمیفهمه....باید کم کم جداشون کنی ، طوری که خودشون متوجه نشن
با کلاس های یک ساعته مثل ورزش، نقاشی، موسیقی شروع کن روزای اول بشین تا کلاسش تموم بشه بعد کم کم بهش بگو مثلاً میرم از مغازه کناری فلان چیزو می خرم دوباره میام مغازه رو هم نشونش بده همین جوری پیش برو تا به جایی برسی که بگذاریش کلاس و بری وبعد بیای دنبالش
حتما این قضیه رو جدی بگیر چون تو مدرسه خیییییلی اذیت میشی
راستش من میترسم جدا خوابیدن من و همسرم یه روزی در آینده منجر به خیانت از طرف ایشون بشه ،
فعلا که دوستم داره ولی در آینده چی؟ ....آخه چه معنی داره فقط واسه رابطه کنارم بخوابه ...با خودم میگم نکنه واسش جذاب نیستم ....
آخه چاقم وا. چاقی بدش میاد ، دارم رژیم میگیرم هیکلم بهتر شده ولی خیلی مونده تا خوش اندامی
...
اره واقعا ....اصلا از کلاس رفتن بیزار ه . مدام میگه بیا مدرسه بازی ، مثلا من بشم معلم و اون تو کلاسم بشینه و من بهش درس بدم. عاشق اینجور بازی کردنه ، ولی وقتی میگم بیا ببرمت سر کلاس واقعی ، ناراحت میشه میگه نه بدم میاد ...
نمیدونم چیکارش کنم . پارسال بردمش نقاشی مدام اخم بود تو کلاس با اینکه خودم هم تو کلاس میرفتم. اصلا انگار با معلم و بچه ها قهر بود
خانوما ممنون که اومدین تاپیکم....خیلی حرفاتون دلگرمم کرد .
امیدوارم اگه جای خوابتون از همسرتون جداست اما هیچوقت دلتون و فکرتون از هم دور نباشه و همیشه عاشق بمونید 🎀🤩
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
