۱۰ ساله ازدواج کردم. همسرم دوستم داره ولی با کلام ابراز نمیکنه زیاد ولی میدونم دوستم داره . البته با عشق ازدواج کردیم ...
اوایل که ازدواج کردیم وقتی کنار هم میخوابیدیم تا دستش میخورد به دستم از خواب می پرید ، یکبار هم دستش رو محکم پرت کرد سمتم توی خواب که دردم اومد ، صبح واسش تعریف کردم گفت عادت ندارم نزدیک کسی بخوابم ...دیگه از اون به بعد پیش هم خوابیدیم ولی یه کم بینمون فاصله بود مثلااندازه دو سه وجب ...
این هم بگم من دوست دارم روی تخت بخوابم ولی همسرم وقتی روی تخت میخوابه خوابش نمیبره ، بارها امتحان کردیم ولی نصف شب اومده زمین خوابیده ....
بعد از بدنیا اومدن پسرم هم باز تشک هامون کنار هم پهن بود ولی با کمی فاصله ....
الان هر سه توی یه اتاق میخوابیم ولی من و پسرم ( 5 ساله) کنار هم و شوهرم اونطرف اتاق تنها ...البته فاصله مون زیاد نیست چون اتاق کوچیکه ...
حتما الان میپرسید پس وقتای س ک س چه می کنیم : خیلی با اشتیاق میریم تو بغل هم ولی بعد پروژه هر کسی میره تو رختخواب خودش ...
من از این وضعیت راضی نیستم....چند بار بهش گفتم میگه کنار دستم کسی باشه تکون بخوره خوابم نمیبره،
خلاصه سعی میکنه از دلم دربیاره ولی من از این شرایط راضی نیستم.
چیکار کنم ؟
راهکار بدید
اگه تجربه دارید ممنون میشم راهنمایی ام کنید