پسرم دوسالونیمشه صبح که ازخواب پامیشه اول سبداسباب بازیاشومیاره همه روتوپذیرایی پخش میکنه کارش تموم میشه میره سراغ کابینتام قابلمه وسبدرومیاره وسط دوباره میره تواتاق سراغ کمدکتابام همه رومیریزه بیرون وبعدشم کشولباسام
من بهش گیرنمیدم میگم بذارآزادباشه ولی یکم حرص میخورم خوراکیم میخوره بااینکه زیرانداز میندازم پامیشه کل خونه راه میره همه جاروپرمیکنه باهاش بازیم میکنم کارتونم یه نیم ساعتی میبینه حوصلش سرمیره پامیشه خراب کاری، خونه مامانمومادرشوهرمم میریم غیرممکنه چیزیونشکنه خودم خیلی وسیله هاموجمع کردم ازدستش
زیاد حوصله بازی بااسباب بازیو تلویزیون نداره حتی سوارماشین شارژیوموتورشم نمیشه زیاد
فقطم دوست داره بابزرگترابازی کنه ازبازی بابچه هاخوشش نمیاد