چند سال پیش یه آقا پسری رو تو بیمارستان دیدم انگار دوست داداشم بود چون بااون احوال پرسی کرد، اون روز تو بیمارستان اون آقا خیلی به من خیره شده بود، گذشت و الان که من ازدواج کردم و دوتا بچه دارم باز هم چند باری اون آقا رو دیدم و باز بیشتر از چند سال پیش به من خیره میشه نگاهاش یجوریه نمیفهمم فکرمو درگیر کرده