رمانم مافیایی هستش که پسره مافیاست و جزو نابغها و هکر بزرگ های ایرانه خیلی راحت میتونه ادما رو بکشه و هیچ ردی از خودش نمیزاره
دخترم نامزدش که میشه پسر دایش با بهترین دوستش خیانت میکنه بهش و قسم میخوره روز عروسی اینا بجایه جشن، عزا دارشون کنه یعنی بهترین دوستشو بکشه و موهاش و لباس خونیشو بفرسته تالار عروسی تو یه حادثه ای دختره و پسره همو ملاقات میکنن و بعدم میشن رغیب هم که بعدش عاشق هم میشن(همشو گفتم که😂🤦🏻♀️)
اسمشو نمیدونم چی بزارم "پروانه مشکی" رو دوست دارم شمام نظر بدید