2777
2789
عنوان

خواستگار هیز

682 بازدید | 35 پست

از وقتی مادر و پدرم دو تا فلج شدن و برادر ندارم، خودم مامان و بابا همش مورد زور گفتن همه قرار میگیرمیم از همسایه شوهر خواهر فامیل پدر 

قضیه اینه

یه دیونه ای ده سال میومد جلو در خونه خاستگارم 

هر سالی یه بار جلو در میومد و میگفت منو وقتی داشتم میرفتم کنکور بدم دیده و اون موقع دانشجو بوده کوچه بالایی ما خونه کرایه کرده بوده 

والا نمیشناسمش امسال بیشار اومد جلو در خونه و منم بخاطر تنهایی که پدر مادرم مشکل دارن دوس دارم ازدواج کنم 

پسره دو بار تا حالا خونه ما اومده بار اول با خونوادم صحبت کرد و منم گفتم باید خونوادتو ببینم اشنا بشیم و سنتی پیش بریم

بار دوم پسره بیشعور همش میخواست دسمالیم کنه چون فهمید مادر پدرم مریضن منم دیدم اذیت میشم گفتم میرم اتاقم بخابم حالم بده و تو برو ازینجا

تو خواب که بودم بنظرم چن بار اومد اتاقم که درش هم بسته بودم 

بار اخر میخاست روم بیفته رو تختم هلش دادم گفتم از خونه برو بیرون با پرویی گفت که برو با دوست پسرهات باش و رفت 

خیلی فشار میخورم که ادم چندشی مثل اون هم زبون باز کرده و بی احترامی میکنه 

مادرم خواب بود چون مریض بود فقط بابام بیدار بود اونم نفهمید چون پسره به بهونه چای اوردن برا بابام میومده و بابام گفت نفهمیده بوده😔


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خیلی ساده ای

میبینی؟ لباسهایی هستند که راه میروند دروغ می گویند ، عاشق میشوند و می میرند. کمتر لباسی آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد به راستی که این دنیا يك رختکن بزرگ است.
پسری ک هیچ ربطی ب خانواده شما ندارع رو اجازه میدین بیاد خونه واسه باباتون چایی بیاره؟! و خودت میری ...

بله برا معرفی و اجازه پس چجور میشه اشنا شد یعنی تا حالا خواستگار خونه شما تنها نیونده با پدر ماررت صحبت کنه اجازه بگیره با خونوادش بیاد جلو

وا یعنی چی نفهمیدم  طرف رو از خونه بیرون نفرستادی و رفتی تو اتاق خوابیدی؟

اتفاقا بیرون فرستادم گفتم بره ولی نرفته بود و نن خواب بودم و اخرش بیدار شدم دیدم تو اتاقمه بیرون انداختمش گفت که با دوست پسرات باش😐😐😐

بله برا معرفی و اجازه پس چجور میشه اشنا شد یعنی تا حالا خواستگار خونه شما تنها نیونده با پدر ماررت ص ...

نه

 اصلا نشده

اولش بزرگترش میاد برا اجازه نه خود پسر

بعدشم من مهمونو توخونه ول نمیکنم بگم من میرم تواتاقم میخابم توام برو

چطور به پسری که میخواست تعرض کنه گفتسثی میرم تو اتاقم بخوابم تو هم برو. ببخشیدا هرکی جای اون بود فک ...

بهش گفتم برو بیرون و بعد رفتم که بره نمیدونستم نرفته اینو صدبار بگم کی بفهمه زود قضاوت نکنید مگه خراب هستم توهین میکنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 16 ساعت پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز