تورو خدا برام دعا کنید از صبح بیمارستانم هنوز زایمان نکردم

سحرsر

مدیر استارتر

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

دکتر منم ۴۰ هفته کامل بودم بستریم کرد، با امپول فشار از ۱۰ صبح تا ۱۱ شب اخر دردم نگرفت، کیسه آبمم پا ...

قش زایمان نداشتی عزیزم ؟ زایمان اولت بود؟ آخه من یه زایمان داشتم چندسال پیش دعا کنید سزارین نشم

 ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/11/12

|

00:08

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mahoor80

عضویت: 1399/03/01

تعداد پست: 15745

قش زایمان نداشتی عزیزم ؟ زایمان اولت بود؟ آخه من یه زایمان داشتم چندسال پیش دعا کنید سزارین نشم

اره من زایمان اولم بود

انشالله که هر چی به صلاحته

امپول فشار زدن برات؟ درد نداری؟ 

اونجا یه ماما بود یه من میگفت ما مورد داشتیم که سه روزم مونده تو بیمارستان تا زاییده😬

عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم  قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤

1402/11/12

|

00:15

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سحرsر

مدیر استارتر

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

اره من زایمان اولم بود انشالله که هر چی به صلاحته امپول فشار زدن برات؟ درد نداری؟  اونجا یه ...

اره آمپول فشار از صبح تو سرم زدن از ساعت ده تا الان گاهی درد دارم گاهی کلا نه والا میترسم سزارین شم😭

 ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/11/12

|

00:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mahoor80

عضویت: 1399/03/01

تعداد پست: 15745

چرا اخه؟ سزارین که خیلی خوبه

بخدا برا من انقد خوب بود حاضرم ده بار دیگه ام سزارین بشم😁نه دردی نه هیچی

من ساعت ۱۱ شب سزارین شدم تا هفت ساعت بعدش اصلا تکون نخوردم که سردرد نشم بعدشم یه شیاف زدم و از تخت اومدم پایین راحتم بود بعدشم که راه رفتم نه دردی نه هیچی

وقتیم رفتم خونه راحت میرفتم میومدم مینشستم طوری که مامانم دعوام کرد گفت تو مثلا زاییدی بشین سر جات😬😂

عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم  قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤

1402/11/12

|

00:21

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سحرsر

مدیر استارتر

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

چرا اخه؟ سزارین که خیلی خوبه بخدا برا من انقد خوب بود حاضرم ده بار دیگه ام سزارین بشم😁نه دردی نه ه ...

نآخه من چربی شکمم زیاده نابود میشم سزارین کنم مطمئنم بعد یه بچه پیش دبستانیم دارم دو هفته بعد زایمان مجبورم پاشم ببرمش مدرسه و بیارمش واسه اون میگم

 ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/11/12

|

00:27

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mahoor80

عضویت: 1399/03/01

تعداد پست: 15745

نآخه من چربی شکمم زیاده نابود میشم سزارین کنم مطمئنم بعد یه بچه پیش دبستانیم دارم دو هفته بعد زایمان ...

چیشد گل؟ زایمان کردی؟ 

عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم  قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤

1402/11/12

|

11:54

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سحرsر

مدیر استارتر

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

چیشد گل؟ زایمان کردی؟ 

اره ولی ب سختی رحمم پااااره شده😥 نابود شدم واسه یه بچه دو کیلویی خدا خیرشون نده زود بستریم کردن وقتم نبود

 ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/11/14

|

12:48

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب