از ترسشون نیمدن دم در
منم توپ رو برداشتم بردم تو خونه
دو ساعت منتظر موندم که بیان یکم سرشون داد و بیداد کنم خنک شم، ولی فرار کردن دیگه
😂😂😂
منم اعصابم به خاطر گلدون خورد بود
رفتم تو اشپزخونه دو دل بودم ولی اخر سر
یه چاقو انتخاب کردم و اروم فرو کردم تو توپشون
صدای فسسسسسسس توپ که اومد یکم بهم ارامش داد
صبر کردم تا باد توپ کامل خالی شه
بعدش پارش کردم و چار پنج تیکه شد
فکر کنم یه مدتی از سرو صداشون خبری نباشه