از این میسوزم که مامانم همیشه خونش نامرتبه
بخدا فقط بلدن الکی نصیحت کنن
میگه فقط من حق دارم بزنمت یا فوشت بدم یه بار ابجیم به شوخی بهم گفت گو...خوردی کم مونده بود خون به پا بشه ...مادر شوهرم طبقه پایین خونمونه میرم خونشون از من بدشون میاد وقتی شوهرم نیست میگن چیزی به این نگین بازشوهرش میاد خون به پا می‌کنه خیلی دلم پره بعدشم میگن فک نکن از شوهرت می‌ترسیم خودمون شعور داریم چیزی بهت نمیگیم......فقط کافیه الان به شوهرم بگم دام از دست خانوادت خونه کل شیشه هار میاره پایین
چی بگیم از دست مادرا….💔
مادرمنم همیشه از بچه گی عیب های مارو جلو همه می‌گفت ولی خالم هیچوقت این کارو نمی‌کرد الان بچه های اون موفق وبااعتماد به نفس ...
ولی ماها علاوه براینکه اعتماد به نفس مون پایینه، هیچ کدوم مون موفق نشدیم چون انقدر ازبچه گی سرکوفت خوردیم و جلوی این واون مادرمون مارو خوار وخفیف کرده!
حتی یه بار شوهرم بهم خیانت کرد از شانس بدم مامانم خونمون بود و کل دعواها و گریه های من و اینارو دید
یعنی به ساعت نکشیده رفته بود زنگ زده بود خواهرم و خالم و عروس خالم کل جریانو با جزییات گفته بود
باور کنیین رویی که تو چشم فامیل نگا کنم ندارم دیگه
خب بگه.
خواهرشه با هم چرتو پرت میگن دیگه😂
یعنی خدایی خالت حاضری نمیخوره اصلا.یا هر کی حاضری میخوره بدبخت بیچاره است یا زن نیست
ول کن باباالکی زندگیتو تلخ میکنی.میگفتی امروز رفتیم کیفو حال در عوض امشب دیگه گفتم نمیخوام کار کنم و غذا درست کنم
به مامانتم چیزی نگی ناراحت شه
یعنی واقعا از دست ماماناتون ناراحت میشین؟؟؟
چند سال دیگه ک نیستین از خدا میخواین ک باشن و دهن لقی هم کنن
مادر مقدسه چرا باید از حرفاش ناراحت باشین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
