ساعت ۹ و ربع رفتم تا ۹:۴۵ واقعا نیاز داشتم یکم تو حموم بمونم اعصابم اروم بشه
داد و بیداد راه انداخته تنبلی، سستی چمیدونم اینقد دیر🥲
همیشه میگه سستی به عمه هات رفتی چمیدونم هیچی نمیشی
اشغالی، شبیه مامان بزرگایی
خودشون پیرم کردن://
میگه چرا اینقد اب میریزی
خو نیم ساعت مگه اینقد زیاده؟:)
هر روز همینه
اونوقت با بقیه خوبه میخنده و ادای روشنفکرارو در میاره
با ما همیشه دعوا، بخدا رو دلم مونده یه روز باهامون خوب باشه
خستم کرده دیگه
چرا اینجورین