همش ۴ماه ازدواج کردم و....

سلام من وپسرخالم عقدهم بودیم۳سال والان ۴ماه ازدواج کردیم بدیایی که داره دست بزن فوش که ازاین بدترم نیست بعدشم خیلی زود پشیمون میشه ولی چه فاید که منو باکیسع بوکس اشتباه گرفت بقران هیچی کم ندارم تازه دوخونشو بخاطره راهنمایی هاوکمکع من درست کرد ولی سره هردعوا میگه پاشو ازخونم برو خانوادش عالیند خانواده ی منم همینطور ولی خودش مشکل اصلیمه دیروز تاحد مرگ زدتم سره یه بحثی که بامنطق حل میشد افتاد به جونم توشکمم بالگدش زد اجرتوحیاطو سمتم پرت کرد بادسته جارو چندبار زدتوسرم ازش بدم میاد باکلش زد توصورتم دهنو دماغ پرخون شده بود مثل روانی هارفتار میکرد همستیه روبه روییمون دوطبقه دارند ازپشت شیشه ی پنجره نگاهمون میکردند تهدیدم کرد برو توخنه ابرومونو بردی کاریت ندارم رفتم توخونه درقفل کرد پردهارو کشید ساعتشم دراورد معلوم نیست فازچیو داره خدالعنتش کنه بامشت تند تند میزد توسرم دستام موهامو کشید برد تواتاق کلی اونجا زدتم وبعد ازکلی فوش که به مامانو بابام داد که من اصلا نمیتونم اسم خانوادشو بگیرم زنگ زد به داداشم بزور گوشیو گرفتم داداشم جواب داد گفتم گوشیو بده دست مامان بهم مگفت بگو بیاندببرندت منم به مامانم گفتمو کلی گریه کردم مامان جز نصیحت چیزه دیگه ایی نمیگفت