سریه جریانی قرارشدماطلاهتمونوبفروشیم هم خواهرشوهرهم من اوناازروسندخونه ماوام بردارن ومابریم جای بزرگترمادرشوهرم تافهمیدمن قراره طلابدم چیزی گیرم بیاداومدخونم دعواوجنجال که پسرموعاق میکنم خونه به نام زنش کنه انتظارداش مفتی همه روبدم نصف بیشترش پدرم گرفته بودخلاصه اون خونه جدیدنتونستیم بریم وپول طلاهامونمیدادم جورنمیشدبعدهمزمان خواهرشوهرم طلاهاشودادنصف زمین روبه نامش کردن قراربراین کردن که چون طلاداده نصف زمین به نامش بشه که همون کارو برامن خون بپاکردمادرشوهرم الان فهمیدم تمام اون پولی که بابت زمین داده همه روبازجداطلاهم گرفته اینوکه فهمیدم اتیش گرفتم به شوهرم گفتم گفت به توربطی ندارع تاقیامت بسوزحسودی هم نکن؟؟این حسودی همون کاربرادخترخودشون عیب نبودبرامن عیب بود؟منی که توزندگی کلی قناعت کردم شوهرم گفت تولیاقتشونداری 😞😞😞خیلی دلم شکست حتی جفتمون ماشین به اسممون دراومداول مال اون دراومدشوهرم گفت امتیازبرااون بوده پس حق خواهرمه به نامش باشه بعداسم منکه دراومدگفت مگه چیه یه امتیازمال توبوده کلی باشوهرم بحث کردم همیشه میگه مادرم فلان وبیسان یه ادم عوضی نجسی که فقط همه چیزبایدنه به اسم عروس باشه نه دامادفقط دختروپسرش والاخون به پامیکنه اینقدخودشومیزنه جیغ ودادکه همه حتی دومادوپسرش بایدمطیعش باشن😞😞حالامن هنوماشینونفروختم ولی قراره بفروشه نمیزارم اینکاروبکنه میخوام حقموازین ادمابگیرم چون خیلی توزندگیم اون زنیکه سلیطه دخالت میکنه حتی نمیزاره دومادش ماشینشوعوض کنه مباداازنام دخترش دربیاد😏