حالااگربرعکس بودهم همین عقیده روداشتی شوهرت نمیومدتونمیرفتی مامانت دعوتت کرده بودحالاروزه بودی می‌رفتی اونجاتازه سرگرم می‌شدی
این مشکل اکثرا دارن
قرار بود برا روز پدر بریم خونه بابام اینا ولی برا شوهرم کار پیش اومد و نشد بریم ساعت ۹ شب گف آجیم زنگ زده میگه برا شام بیاین اونجا گفتم چون خونه بابام نرفتیم اونجا هم نمیام گفت پس اگه میخوای تو برو خونه بابات منم میرم خونه آجیم😐منم قبول نکردم خلاصه اون شب کلی اخم و تخم کردیم برا همو تموم شد
این حجم از خودخودهی توی زندگی مشترک خوب نیست.
هیچ اشکالی هم نداره گاهی اوقات تنهایی بره خونه مامانش وقتی تو شرایط رفتن رو نداری.
از سر تجربه میگم خیلی سفت بگیریی تو رندگی سفت میخوری. گاهی اوقات انعطاف پذیر و نرم باش با ناز زنانه قلب شوهرت رو تسخیر کن و براش عزیز باشه نه اینکه سفت باشی و سخت. و شوهرت احساس کنه میخوای بین اون و خانوادش دیوار بکشی
حالا چند روز بعد میگرفتی کو تا ماه رمضون .دوماه مونده . اینجور وقتا با همسرت راه بیا مطمئن باش بهتره . اتفاقا همسایه من روزه بود مادرشوهرش اومد خونه شون روزه شو شکست الانم نه بحثی هست نه چیزی. شوهرت شما گفتی بدون من نرو نرفته اما ازون ور ناراحت شده توی جمع خانواده ش نبوده کااااااااش خانواده شوهر منم اهل جمع شدن ومهمونی رفتن و مهمونی دادن بودن کلا منظورم اینه از دل شوهرت دربیار حیفه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
