زود باورم اینجوریه فوری فریب بقیه رو میخورم
مثلا تو کلاس که معلم درس میده دوستم همش داره با من حرف میزنه بعد من حرف نمیزنم بهش میخندم بعد همه ی تقصیر رو میندازه گردن من میگه نباید میخندیدی
معلم هم دعوام میکنه
هر چی بقیه میگن قبول میکنم کارشون اذیت کردن من هستا
مثلا من چادر میپوشم چادر گم شده یک چادر خیلی بزرگ و گشاد گرفتن که نمیشه جمعش کرد بعد میگن تو بلد نیستی جمعش کنی
چیکار کنم؟
ببین منم اینطوری ام اما بعد از ی مدت عقده ای میشی بخاطر ضربه هایی ک از بقیه میخوری
ببین قبل از اینکه با کسی حرف زدی تو ذهنت باشه ک این طرف ب فکر منفعته خودسه اما این حرف چ منفعتی یا چ ضرری برات داره
بده خیاط
معمولا ادمای زود باور با یه خاطره تلخ بعد اون بسیار محتاط و شکاک میشن
من از بچگی زود باور بودم راستو دروغو نمیفهمیدم اما تو دبیرستان دیگه پوست کلفت شدم انقدر خاله زنکو دوستای آب زیر کاه داشتم
بعدشم ازدواج کع قشنگ منو یه آدم محتاط ساخت
تا حد امکان به هیچکی اعتماد نکن نه به خودشون نه حرفاشون
ولی زیاد بروز نده که بهت بگن مغرورو شکاک
سلام باعث میشه از نظر ذهنی اذیت بشی
