هر وقت حوصله م باشه میشینم پایین پای مریض و با مداد چند تا خط عمودی میکشم ومثلا شروع میکنم میگم شنبه زا یکشنبه زا تا آخر هفته بعد اول ماه زا وسط ماه زا آخر ماه زا همسایه دست راست ،روبه رو،پشتسر،غریبه،دوست،آشنا،دشمن
بعد هم بین خطها دایره میکشم واز اسم خودم وخانواده شروع میکنم تا چند تایی که میشناسم
یک چندتایی دایره هم میگم هرکی خودت میدونی خدا
بعد نمک میریزم روش وتو یک پاکت میگذارم واسم میبرم وفشار میدم تا بشکنه.
وقتی شکست یک کوچولو زردهش را به سر وکف دست وپا وشکم وسینه میمالم.(به اندازه نوک انگشت)
وقتی حالم نباشه فقط تو اتاق ودور سر مریض میچرخونم ومیشکنم تو سطل ونمک میریزم روش.