من یه پسر خاله دارم پنج سالشه الان
از همون اول که کوچیک بود میگفت میخواد با من ازدواج کنه 😂😂😐😂
بعدش اولین باری که نامزدم اومد خونمون و پسر خالم دیدش همین چند روز پیش بود
اول که خیلی صاف رفت جلوش با اخم بهش گفت که من میخوام با ..(اسم من)ازدواج کنم برو خونه خودتون
اما از اون جایی که زبون نامزد من سنگو نرم میکنه بعد نیم ساعت پسر خالم دیگه از بغل این در نمیومدددد😂میگفت مامانننن این تو گل یا پوچ از من حرفه ای ترهههه 😂
بابام بهش میگفت به نظرت فلانی چه جور آدمیه میگفت فوق العاده حرف نداره 😬😂یک مهربونه دو دوست داشتنیه سه میخواد با .(اسم من)ازدواج کنه
بابام میگفت تو میخواستی باهاش ازدواج کنی و اون پدر سوخته در همون لحظه یکیو جایگزین من کرد 😓😓گفت ولش کن من میرم با فلانی ازدواج میکنم 😓😓😓😂😂
امروز تولدشه خالم میگه از صب گریه میکنه میگه زنگ بزن شوهرشو دعوت کن حالا شوهر من کجاس هزار کیلومتر اون ور 😂