2777
2789
فرداش رفتیم پاساژ و بازار و... وقتی خواستیم برگردیم برادر شوهرم گفت مارو ببر ترمینال میریم منم گفتم ...

بازم بنظر من شما خیلی اصرار میکنید

وقتی راحت نیست نیست دیگه حالا بهشون خوش بگذره یا ته شما چه اصراری داری اینا رو ببری بیرون وقتی شوهرشون میگه نه رنشم خودش‌میدونه و شوهرش 

از طرفی خیلی حرفای بدی بهش زدین

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز