شوهرم بچه بزرگه خانواده س و از بچگی کمک خرجشون بوده
هیچ وقت و هیچ جا هیچ کمکی بش نکردن خانوادش
حتی برای مراسم عقد و عروسی و خاستگاری مون یا شوهرم خودش رفته دنبالشون یا زیاد بودن برای عروسی همشون اومدن براشون ماشین ون گرفته بود و خودش کرایه شو داده بود
کادوهم اگه تو این چند سال ده بار بهم داده باشن (پول دادن همیشه) هشت بارش شوهرم خودش دور ازچشم من بشون داده ک بمن بدن
هیچ وقت دست خالی نرفتیم خونشون ما ولی اونا اگاهاا دست خالی میاد اگه چيزي م بیارن میوه و محصولات باغ خودشونو میارن
هر هفته میریم خونشون
ظاهرا منو دوست دارن و بامن خوبن و تعریفمو پیش خودمو بقیه میکنن
ولی خیییییلی از شوهرم سو استفاده میکنه ن (حتی جاریام) و این منو عذاب میده
جاریم و برادر شوهرم چند روز خونه ما بود ی کیلو میوه نخریدن (بخدا چشمم دنبال چیزی نیست) ولی وقتی دیدم برای شب نشینی هم جای میرفتن یا جعبه بزرگ شیرینی میگرفتن یا چند نوع میوه ناخودآگاه فکرم درگیر میشد
بنظرتون حق داره م خودمو ناراحت کنم یا ن
جاریم رفتیم بازار کلی پول خزج کردن اومدیم خونه جلو شوهرم میگفت هیچی نخریدم پول نداریم
اینم بگم شوهرم برای من با غر و منت خرج میکنه ماهی سی چهل ملیون درآمدشه با هزار سختی چهارپنج ملیون ازش میگیرم برای خودم
الان سوال من اینه و از این ناراحت م چزا همشون برای همه کس دست ودلباز و خوبن ولی از شوهرم ن فقط میکنن
ی برادر کوچک داره تا شوهرم و میبینه میگه فلان چیزو ندارم فلان چیزم خراب شده از اونورم پولای خودشو میده ب برادر شوهرای دیگه م یا مادر ش یا حتی جاریم
بنظرتون حق داره م اگه اره چکارکنم
اگه ن چکارکنم بیخیال باشم
اینم یادم رفت بگم از بهار بهم گفته بودن برام پول عیدی کنار گذاشتن هنوزم ک هندزه ندادن بهم میتونستن نگن (خونه خودم گفتن و دیگه حرفشو نزدن) یا گفتن بدن
نظرتون 🤔