تو عقدیم از طرف خانواده همسرم حتی ی هزار تومنی تا الان کمکی نشده جفتمون باهم با درک همدیگه داریم همه چیو جمع و جور میکنیم بعد ی موقعهایی هر کدومشون ی تیکه میان که عروسی نگیرین کی الان عروسی میگیره این در حالیکه برای برادر بزرگترش زمین فروختن عروسی گرفتن خودش حتی ی قرون خرج نکرده برای مراسمش وقتی میگن عروسی نگیرین درک کنید من خیلی حرص میخورم بنظرتون اینسری چی ج بدم که دیگه این حرفو بهم نزنن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بگو مگه من چند بار قراره عروس بشم ک حسرت به دلم بمونه . اگه کمک هم نمیکنید حداقل دیگ این حرفو هم نگی ...
واقعا من انتظاری ندارم ازشون فقط اعصابمو بهم نریزن هی میشن میگن ما برای فلانی اینجوری عروسی گرفتیم اینکارو کردیم بهترین تالارو گرفتیم بعد به من میرسه میگه نگیرین
میگه ولی حالیشون نی بیشتر موقعهام منو تنها گیر میارن میگن
بگو منم بهش گفتم ولی آرزو داره منم دلم نمیاد هیچی بگم با سیاست رفتار کن ب شرطی همه چی درست بشه خودت رو همیشه عزیز کن اگر از تو عقد با خانواده شوهر ب مشکل بربخوری اونا شمشیر رو برات از رو میبندن پس از من ب شما نصیحت با سیاست رفتار کن