کنکوریم
تخته ندارم تو سرامیک با ماژیک مینویسم
دوماه پیش ب بابام گفتم دوتا ماژیک ابی قرمز برام اورد
چند روز پیش داداشم اومد گفت براش ریاضی بگم ماژیکو دید گفت من میبرمش گفتم ک نه من با اون تمرین میکنم نمیدم
اونروز گذشت من خواستم باهاش ریاضی بنویسم هرکاااررری کردم پیداش نکردم تمام اتاقا رو گشتم پیدا نشد قسم دروووغ میخوره میگه نبردم ولی مطمعنم کار خودشه
از اون طرف باز دیروز صبح میخواست ریاضی بنویسه نوک اتودش تموم شده بود من یه اتود شکل امپول داشتم با نیت قبولی خریده بودمش وقتی دستم میگرفتم خیلیی حس خوبی داشتم (اصلا نمیخوام دکتر شم ولی قشنگ بود با نیت قبولی خریده بودم خیلی برام با ارزش بود ۱۵ روز منتظر بودم بدستم برسه چون شهر خودمون نداشت)
دیروز گفت بده باهاش بنویسم دادام نوشت من دیگه یادم رفت ازش بگیرم ظهر دنبالش گشتم دیدم نیستش بردتش مدرسه
دیشب بش گفتم عزیزم میشه اتود منو بدی اونی ک حااال نداشت از سرجاش بلند شه بره کتاباش بیاره با حال هراسان بلند شد گفت وایسا ببینم بردمش یا نه!!!!!!!!+!در صورررتی من مطمعن بودم برده
منم گفتم نه بشین خودم پیداش میکنم بزور کیفو از دستش کشیدم پیداش کردم
امروز صبح خواستم باهاش بنویسم دیدم کار نمیکنه ۴ تا نوک تو قسمت سرش بوووددد ...اونارم دراوردم ولی دیگه کار نکرد😭😭😭😭😭😭😭😭😭خیلیی دوسش داشتم الان متوجه شدم دیرکزم میخواست سر به نیستش کنه مثل همون ماژیک قسم بخوره بگه من نبردم😭😭😭
سر صدا کردم مامانم میگه خفه شو کصافط تو الان ۴ ساله تو این اتاق درس میخونی هیچی نشدی خاک تو سرت حق نداری صدات دربیاد 😭😭😭😭کاش من میمردم
بخاطر اون ماژیکه نیسم درسته ناراحتم ولی میتونم باز بخرم اما این اتود رو دیگ نمیتونم بخرم حتی اجازه ندارم بیرون و بازارم برم دیگه بتونم بخرم😭اول صبحی بلند شدم کلی شکرگزاری و حال خوب داشتم ولی گند زده شد به همش از مامانم خیلی ناراحتم ک مه وایسید داداشتون سوارتون شه شما هم جیکتون در نیاد چون کنکور قبول نشدی همه باید زور بت بگن 😭😭ادم ک نکشتم مستحق این رفتارا باشم ی کنکور قبول نشدم