ام ار ای دارم

اصلا نه میتونم بشینم نه خم شم از دست سوزش اگه مشکلم حل بشه تا عمر دارم دعاتون مییکنم الان ۷ ماهه این طور شدم

به نظرت لیزر هم خوبه

اصلا ترس نداره با خیال راحت برو این حرف من بگم که راحت بود که هیچی از دیشب نه غذا خوردم نه چیزی از دست استرس اینقد که گریه کردم گفتن اینجا مثل قبر ممیمونه تنگگ. هستش همش الکی میگفتن اول پذیرش شدم بعد گفت برو دارخانه روبرو دارهات با لباس بگیر رفتم گرفتم بعد اومدم تا نوبتم شد رفتم اول لباسم عوض کردم همه اون لحظه منو اروم میکردن موقغ لباس عوض کردن بعد لباس امپول زد به دستم نصب امپول دیگه هم بیم داد گفت با خودت ببر داخل بعد رفتم دیدم اصلا چیزی که فکر میکردم نبود کلا ۲۰ دقیقه کشید البته ماله اونایی  که با تزریق بود طولانی بود اونای دیگه ۵ دقیقه وایمیستادن  بعد روی تخت ریلی خوابیدم رفت داخل طوری که اول سرم رفت داخل از اون ور بیرون راحت میدیم البته هدفون هم داد زدم به گوشم صدای دستگاه هم خیلی کم بود تموم شد کارشون تخت ریلی بیرون کشیدن اومدم بیرون هدفون برداشتم اومدم پایین البته وسطش هم اون امپول گفتم دادن دستم اومد بالای سرم از دوباره تزریق کرد  همین چیز خاصی نبود پول دارو ۷۰۰ هزار پول ام ار ای هم دومیلیون چهارصد شد

ازاد حساب کردن ولی بعد ما فاکتروش میگیریم میریم هزینه از ادرمون میگیریم  منم همون حرفایی که شما شنیدین امپول داخل معقد میزنن و داخل ام ار ای مثل قب هستش ترسیده بودم گریه میکردم امروز رفتم دیدم نه انژیکتور به پشت دستت وصل میکنن مثل سرم حتی دیدی سرم یک شلنگ هم داره از اونجا میره داخل اون شلنگ به انژیکتور وصل کرد به جای سرم امپول وصل  کرد اول یک امپول مستقیم به داخل

 انژیکتور زد بعد امپول دیگه به انژیکتور وصل کرد  گفت با همین برو داخل رفتم اخر کار اومد همون امپول خالی کرد به انژیکتور رفت توی دستم اونجا یکم دستم یخ شد. فقط یخ شد همین اصلا درد نداشت منم فکر میکردم به معقد میزنن ولی نه این طوری نبود گفت منظورمون با تزریق یعنی به دست وصل کنیم  ماله همه به دست وصل کرده بودن  نه تنها ماله منا  انگار داری سرم وصل میکنی 

جواب همون جا دادن بایک سی دی جداگونه گفتش گزارش کار هم برات دوشنبه پیامک میکنیم خودت بری همون قسمت پذیرش به همه به دستشون وصل کردن هنوز نوبتت نشده میبینی  شما دکتر جراح رفتین 

حتی النگو ها وطلاهای دیگم‌هم در نیاوردم گفت چون لگنه نمیخاد در بیاری ولی اگه از سر میشد خانمها دیدم گوشوارشون در میاوردن