ببین بعضی وقتا ادم تو یه شرایطی قرار میگیره ک از انجام دادن یا دیدن چیزی یا کسی منع میشه و ب هر دلیلی نمیتونه ببینه یا برسه به اون جا،اون شخص،یا هر چیزی
ب عنوان مثال من الان دلم واسه کسی تنگ شده و واقعا نیاز شدید دارم ک ببینمش و حسش کنم ولی نمیتونم ببینمش اما میتونم حسش کنم کنار خودم حتی باهاش حرف میزنم درد و دل میکنم،میگم و میخندم حتی گریه میکنم و...
حرفم اینه که تو زندگی ادما خیلی چیزا و کسا میان و میرم یکی تا ابد یکی هم موقت و تو میمونیو دلتنگی ها و بهونه گرفتنا اینجاست ک باید ب خودت بیای و باهاش کنار بیای چون تقدیر اینطوری رقم خورده و با حال بدی و اعصاب خوردی چیزی عوض نمیشه و بد تر هم میشه و تا با خودت کنار نیای همینجوری میمونه،پس الان ب آینده فکر کن و خودتو سرگرم و خوشحال نگه دار چون خیلیا منتظر اینن ک ب حال بدت بخندن