بیان بساط غیبت مادر شوهر خارش از سلیطه بازی هاشون تخمه هم بیارید 😄😄

ینی 30 و خورده ای سن داره ها ولی قد گنجشکم حالیش نیست کلی داداشش التماسشون کرده بود ک هیچی ب زنم نگین (:
گناه جان اون عروس فقط

تو هم نگاه برادرشوهرت کن زل بزن بهش😂یا هی از خوبیش بگو

بعصیا واقعا دست خودشون نیس .... 

چندشم میشه من خودمو مثل اون بی ارزش نمیکنم که همه مثل اون بگن فلانی به شوهرش راضی نیست همه رو میخواد

اها پس اینجوریه مراقب زندگیت باش تا میتونی ازش دوری کن

همون روز که نصب کردم هم پیام داد .معلوم نیس قبلا چقدر میرفته رو مخش . از اون روز دیگه ندیدم ب شوهرم بچسبه

اره فاصله گرفتم. خواهرم هر چی میگفتم باور نمی‌کرد فردای عروسی خودش زنگ زد گفت واقعا حق داشتی دیگه باور دارم حرفاتو

من خواهر شوهر ندارم یبار ک بهم تیکه مینداختیم بش گفتم ولی دستت درد نکنه ها یه تنه جای شیش تا خواهرشوهرو برام پر میکنی.اونم گفت دوست ندارم حسرتش ب دلت بمونه🙄🤧

مادر شوهرمو دوس دارم باهم خوبیم ولی خوارشوهرمو نع ظاهر و باطنش یکی نی

اون روز سوخت میگم. بعد وسط چت گفت زنگ زدم چرا جواب ندادی . فکر کنم شک کرده بود. شانس اوردم شوهرم جواب نداد‌. گفتم وقت ندارم ‌. همینجا بگو . اونم بهش برخورد ‌ ‌. بعد اون قضیه سرسنگین شد . من اسکرین شات گرفتم نگه داشتم ‌ . اون روزم بهش گفتم دیگه نمیخوام در مورد خانومم حرفی بشنوم ‌ ما با هم مشکلی نداریم دیگه حرفشو نزن ‌ . زنگ زد ب شوهرم همون لحظه . اگه جواب میداد لو میرفتم ولی جواب نداده بود .منم گفتم وقت تدارم حرفتو همینجا بگو کار دارم 😄

اینایی که گفتید مادرشوهر نیستن مارن 😂😑

مادرشوهر چه جواب بدی چه ندی یجوره خجالت نمیکشه.شوهرم زنگ میزنه خواهرزادش هفت سالشه میگه گوشیو به اون ندیا من حوصله اونو ندارم.خیلی سخته تحمل آدمای بی عقل.دهن به دهن گذاشتن باهاشون مثله اینه هم سطحشون بشی.بیچاره زنداییت حالا جالبه همینا میشنون اینور اونور میگن عروسمون بده.خدا جای حق نشسته.

دایی مامانم که فوت کرده بود

مادربزرگم و خاله مامانم داشتن گریه میکردن و بعدش میگفت

حالا همه حقوق بیمه میرسه به این زنیکه و.....نعره میکشیدن 

من و بچه های خالم مرده بودیم از خنده

نه اتفاقا خیلی خوب فارسی صحبت می‌کنه چون مادر همسرمم بهش گفت چرا ترکی صحبت می‌کنی عروسم ترکی بلد نیست سخت ترکی نتونستم زیاد یاد بگیرم در حد جمله های کوتاه تونستم 😄

  من پیش ننه و بابابزرگ خدابیامرزم زیاد میرفتم . شمالی ایم ما .. کلن لهجه  و همه اصطلاحاتشو بلد شدم انقد ک برام حرف میزدن .. مامانم بهم میگ اونقد ک دخترم بلده من بلد نیستم   
در کل یچیز شیرینیه بخای یاد بگیری سختی نداره .. میدونی همیشه با خودم میگم وقتی ی زبان و یاد میگیری ینی میتونی با ی جماعت خیلی زیادتری ارتباط برقرار کنی و چی بهتر از این .. میریم روستامون با همه خوش و بش میکنم یک کیفی میکنن اصن نگم ... جذابه در کل یاد گرفتن زبان های جدید