چندسال پیش یکی از دوستام عاشق یکی از پسرای اقوامشون شد با هم ازدواج کردن(یه ازدواج کاملا غلط) همه به دختره میگفتن پسره مناسب زندگی نیس خییییلی تنوع طلبه ، پا بزار رو دلت زن این آدم نشو اما عشق کورش کرده بود بلاخره زنش شد. فقط یه مدت کوتاه رابطشون اوکی بود اما بازم شروع کرد به خیانت، چند سال به این کارش ادامه داد، هردفعه که دختره مچشو میگرفت قهر میکرد میرفت حتی یه سری نزدیک به یکسال قهر کرد. تا اینکه پسره یکم سرعقل اومد و درست شد که مدتی بعدش بچه دار شدن ، رابطشون بازم اوکی شد تا اینکه بعد از چندسال الان دوباره بچه دار شدن وللللی بازم دختره متوجه شده که شوهرش داره خیانت میکنه...
خیلی دلم واسش میسوزه، با دوتا بچه نه راه پس داره نه راه پیش، فقط باید بسوزه و بسازه