اره
یه بار که خیلی خیلی دلم شکست
کادو نبود ولی خانوادم با خواهرم از شهرستان میومدن وقت ناهار میرسیدن اومدم کار کنم خستگشون در بره از بیرون نرن به غذا درست کردن زنگ زدم گفتم اوندید بیاید خونه ما من ناهار درست میکنم با کلی خوشحالی که خواهرم بعد چند ماه میبینم براشون کباب تدارک دیدم خواهرم اومد گفت تو شعور نداری ما خسته کوفته از بیرون اوندیم تو راه بودیم بیایم اینجا خیییییلی گریه کردم دلم شکست بعد اصلا رسمی هم نیستم خیلی خودمونه تو خونمون