2777
2789
عنوان

مامانم همش از مرگ حرف میزنه

192 بازدید | 7 پست

مامانم  گذشته‌ی تلخی داشته ، بچه مریض داشته که ۲۰ساله پیش تو جوانی مرده ، با مامان بزرگم هم خوب نبودند اونم ۱۲ساله مرده،راستی بچه اولیشم تو ۶ماهگی مرده ، مامانو باشم  چند سال پیش فوت کردن 

ولی الان خدارا شکر اتفاقی نیفتاده فقط خودش قندو چربی و فشار و زانو دردو افسردگی داره 

همش میگه خوش باحاله اونایی که مردن ، من خیلی دوست دارم بمیرم ، رغبتی هم به دنیا نداره،

چیکار کنم حرفاش ناراحتم می‌کنه ؟راهی هست عوض بشه

از افسردگیه

یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم مامانم همینجوریه اختلال دو قطبی داره خیلییییی افسرده میشه یه دفعه خیلییی شاد

تایمایی که افسردگی میگیره علاوه بر خودش منم افسرده میکنه

اون سریع داشت حرف از مرگ خودش میزد میگفت من مریضی گرفتم چند وقت دیگ میرم بیمارستان میمیرم

بهش گفتم تو پات برسه بیمارستان من میمیرم نگران نباش منو خاک میکنی بعد خودت میای پیشم

دیگ از اون به بعد کمتر میگه ولی تغیری نکرده 


من یک هزارم مادر شما دردی تکشیدم ولی هر روز به خودکشی فک میکنم

جرئت انجامشو ندارم حیف 

کاش ترسو نبودم

بحث کردن با  بعضیارو توهین به خودم خانواده ام تحصیلاتم و کتابایی که خوندم میدونم 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792