منم مامانم همینجوریه اختلال دو قطبی داره خیلییییی افسرده میشه یه دفعه خیلییی شاد
تایمایی که افسردگی میگیره علاوه بر خودش منم افسرده میکنه
اون سریع داشت حرف از مرگ خودش میزد میگفت من مریضی گرفتم چند وقت دیگ میرم بیمارستان میمیرم
بهش گفتم تو پات برسه بیمارستان من میمیرم نگران نباش منو خاک میکنی بعد خودت میای پیشم
دیگ از اون به بعد کمتر میگه ولی تغیری نکرده