میخوام از شوهرم جدا شم..............با همه خانوادم دعوا داره و منو دوست نداره
با همه قاطعیت تصمیم گرفتم جدا بشم و محکم ایستادم انقد دعوا راه انداحت با پدر و مادرم
ولی برادرم باهاش صحبت کرده و میگه این یکدفعه رو به من اعتماد کن و یه بار دیگه بهش فرصت بده.......
بر خلاف میل باطنی و خواسته قلبی مننننننننندیشب از خواب پریدم همه قسفسته سینم داشت منفجر میشد و انگار چیزی از ریم میخواست بیاد بالا
و حالت تهوع و کلافگی تجربه سختی بود
پنیک به نظرتون؟