۲۳سالمه امشب می خوام صدتا قرص اعصاب بخورم خودمو بکشم
می خوام ازدواج کنم...بابام نمیاد رضایت بده میگ از پسره خوشم نمیاذ نگید برو دادگاه ک کلی دنگ و فنگ داره و هزینه اخرش معلوم نیس بشه و مادر دوس پسرم میگ نامه دادگاه برا فامیل ما زشته باید بابات بیاد
بابام چن بار بم تعرض کرده خرجی بهمون نمیده محبت نمیکنه اذیتمون میکنه تو یه خونه ایی زندگی میکنیم ک حتی خوک ها هم حاضر ب زندگی اینجا نیستن یه برادر دارم معتاد ب هرویین هس و شیشه هم میکشه هرروز رفیقاشو میاره خونه یکبارم همین رفیقاش اومدن تو اتاق من بمن تجاوز کنن و هیچ کس برامن هیچ کاری نکرد حتی نمیزاشتن شکایت کنم خودم شکایت کردم حالا دوس پسرم برام میمیره میگ هر جوری باشه باهم ازداج میکنیم ولی بابام رفته گم و گور شدع ک نیاد رضایت بده ب مامانم گفتم برو از دسش شکایت کن نکرد چون تو سری خوره مشکلات اقسردگی دوقطبی و حملات اضطرابی گرفتم ۴بار بخش روان بستری شدم دکتر میگ فقط باید محیط زندگیت بدون تنش باشه ک خانوادم نمیزارن امشب میخام خودمو برا همیشه خلاص کنم