درست میگی عزیزم پسرمم از باباش هم خجالت میکشه هم میترسه هرچی میخواد بمن میگه. بخدا اون روز رفته بود دسشویی یهو پدرشوهرم گفت وای این اونجا چیکار میکنه یساعته رفت چرا غو خاموش کرد هی درو هل میداد باز شه داد میزد باز کن چرا قفل کردی دیگه قفل نکن. طفلک پسرم سریع اومد بیرون تو اتاق ناراحت بود مامان نتونستم دسشویی کنم ترسیدم. گفتم عب نداره حواسش نبود
دسشوییش که طول میکشه اینا صداشون در میاد نمیزارن بچه راحت باشه
همون موقع میگفتی اگه پاک بود هیچوقت نمیزاشت مردی باهاش اونکارو انجام بده بهش میگفتی تو چقد ساده ای.اگه حرفش شد بگو لیاقتت اون هرزه هاس اونیکه باصدنفر نبوده باشه هیچوقت نمیزاره نامحرم باهاش اونکارو بکنه اگه جای دختره رو پیدا کنیو بهش ثابت بشه فقط بااون نیس عالی میشه پیداش کنو تو محله ش ناشناس بی ابروش کن ی بار اگه بتونی تعقیبش کنی دختره رو پیدا کنی عالی میشه
ای بابا
ولی خوب نباید ناراحت بشی بالاخره هرکس دوس داره توی خونش مستقل باشه
امیدواذم به زودی صداشون برای پسرشون در بیاد
لطفا اگر ناراحتی کردن از ته دل ازشون ناراحت نشو حق دارن و اینکه این ناراحتی اونا برای شما خوب میشه شوهرت به خودش مباد
اتفاقا گفتم تو چقد ساده و زود باوری دختری که بیاد با یه مرد بخوابه معلومه چیه گفت نه من خودم آدم شناسم من با خیابونی که نمیام دوس شم. گفتم برو بابا جفتتون لنگه همین اونم کارشو بلده میدونه چجوری خامت کنه و تورو کشیده سمت خودش میگفت نه عشقش واقعیه بخاطر من میمرد من مریض میشدم جون میداد یبار میخواستم تمومش کنم اومد جلوم رگشو زد
برن گمشن باز یادم افتاد عصابم خورد شد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
